چندین سال است با وجود اینکه علم اثبات کرده ازدواج فامیلی و به طور خاص پسرعمو با دخترعمو برای فرزند ضرر دارد، عرف ما میگوید: عقد دخترعمو_پسرعمو را تو آسمانها بسته ند! در این راستا در مرثیههایی که زبانحال حضرت صدّیقۀ کبری (س) هستند، امیرالمؤمنین(ع) را پسرعمو (یه ترکی: عمواوغلی) خطاب میکنند که در اصل پسرعموی حضرت رسول(ص) بود و نه حضرت زهرا(س).
چندین سال است غیبت امام عصر(عج) را به مفهوم دیده نشدن و مخفی ماندن ایشان تبلیغ شده است و در این راستا، اسم بازی پنهان میشویم، پیدایمان کن (به ترکی: گیزلن پاچ) را قایم باشک گفتهاند تا کاملاً جا بیندازند که قائم -که شریفترین لقب حضرت و از مفهئم ایستادگی و قیام است- یعنی همان غایب و غایب هم که همان مخفی و پنهان معنی میدهد و نه چیز دیگر.
چندین سال است شعر معروف سعدی را که «بنی آدم اعضای یکدیگرند» و برگرفته از حدیث پیامبر(ص) است، به اسم اصلاح به غلط به صورت "بنی آدم اعضای یک پیکرند" درج میکنند تا قرینهای برای عباراتی چون "ایرانیان اقوام یکدیگرند" باقی نگذاشته و مفهوم اقوام در ایران را که به معنی قوم و خویش است، به مفهوم اروپایی قومیّتها برگردانند.
ترکیه عنوان تاریخی ایلخان را که ترکیب وصفی بوده و به معنی خان مطیع است، ترکیب اضافی معرّفی کرده و در متون علمیاش آن را خان ایل یا رئیس قبیله معرّفی میکند؛ بدون توجّه به این اصل مسلّم که در زبان ترکی ترکیبات اضافی بر خلاف ترکیبات وصفی به صورت جمع سادۀ کلمۀ اوّل با کلمۀ دوّم نبوده و فیالمثل مفهوم رئیس قبیله باید به صورت "ایل خانی" یا "ایلین خانی" یا "ایله خان" گقته شود. نتیجه، شیوع نامهایی چون "ایل آی" که مثلاً به معنی ماه قبیله است و انواع و اقسام اسامی غلط و بیپایه و اساس ترکیهای در کشور ماست.
شاعران آیینی مزار امام حسین(ع) را به مناسبت شکل ششضلعی نامنتظم ضریح -و نه قبر- که به خاطر دفن حضرت علیّاکبر(ع) در آن حاصل شده است، مزار ششگوشه مینامند که مفهوم ششجهت (بالا،پایین، راست، چپ، جلو، عقب) که در اصل برای خانۀ مکعبیشکل کعبه صادق است، از خاطرها زدوده شود.
جملۀ معروف "سکوت علامت رضاست" را به برکت استفادهاش در مجالس خواستگاری سریالهای سیما، چنین تأویل میکنند که اگر کسی در جواب درخواست اجازهای سکوت کرد علامت راضی بودن اوست؛ در حالی که اصل این سخن یعنی اینکه: هرکس در مقابل گناهان و جنایات دیگران سکوت کند، نشانۀ رضایت دادنش به آنها و شریک بودنش در جرم است.
کار را که کرد؟ آن که تمام کرد. آیا در اینجا هم تمام کردن -طبق آنچه تبلیغ میشود- به مفهوم به پایان رساندن در مقابل آغاز کردن است یا صحیح و کامل انجام دادن؟
هنر برتر از گوهر آمد. هنر چیست و گوهر کدام؟ یعنی میخواهد بگوید: نقّاشی و خوشنویسی و شعر و موسیقی و تئاتر برتر از یاقوت و زمرّد و مروارید و الماس و برلیان است؟ خیر! میگوید: فضایل اکتسابی برتر از مفاخر انتسابی است.
یا شما منظور از "نمیدانم" را در حدیث: هرکس از گفتن کلمۀ نمیدانم اجتناب کند، هلاک میشود، چگونه تأویل میکنید؟
نمونهها بسیار است. این موارد و موارد فراوان دیگر، گوشههایی است از تلاش برای دستکاری روی بار معنایی واژهها جهت تغییر فرهنگ عمومی جامعه. پس برای تعمیر فرهنگ، باید واژهها را نیز تعمیر کنیم.
درباره این سایت