از ذات حضرت احد واحد ودود
نوری بگشت جلوه گر و گشت در وجود
در پشت آدم صفی الله (ع) گرفت جای
آن نور واحدی که خدا آفریده بود
در آن محل به ذکر خدا اشتغال یافت
می کرد حمد او و همه وقت می ستود
زآنجا به بطن طاهر حوّا(س) ببرده شد
آنجا هم اشتغال به تسبیح می نمود
پنجاه و هفت نسل ز پی آمد و گذشت
آن نور شعر اقدس تقدیس می سرود
از پشت والدین و شکم های مادران
آوای ذکر او همۀ خلق می شنود
از خردسالی پدران در جبینشان
آن نور دیده می شد و ظلمات می زدود
تا که رسید در بدن عبدمطّلب
آنجا بشد دو شاخه به سان دو نهر رود
نیمی ز نور رفت به عبدالله و سپس
آمد به سوی عمران نیمی دگر فرود
ماه ربیع الاوّل در روز هفدهم
در سال فیل کرد یکی در جهان ورود
شد مرسل خدا و محمّد(ص) گرفت نام
آن بحر علم و حلم و وقار و سخا و جود
سی سال بعد، ماه رجب، روز سیزده
بیت الله الحرام به اکرام خود فزود،
چون شد شکافته برِ نیمی دگر زنور:
آن شاه دین، امیر کرم، مجری الحدود
گشته ست نام نامی او نام کردگار
چون شد علیّ(ع) و سرور هر آنچه هست و بود؛
پیغمبر(ص) است شهر علوم و علی(ع) درش
پیغمبر(ص) است سقف پناه و علی(ع) عمود
آن یک چو قلب پیکر اسلام و این چو مغز
وآن یک چو تار پارچۀ دین و این چو پود
ای "شهسوار"! گوی که: از جانب خدای
بر این دو نور نیّر و بر آلشان درود
از فیض این دو تن طلب مغفرت بکن
از ذات حضرت احد واحد ودود
درباره این سایت